دیگر نیازی به جستوجوی بسیاری از «نامها» و «حکایت»های دانشآموزی ۱۱۸ سال پیش تهران نیست، چون شخصیت آقای ژوزه ساراماگو مدتها کشیک کشید، شبانه از دیوار مدرسهی قدیمی بالا رفت و وقتی آن سوی پنجره باد و باران میآمد، یکییکی آرشیوهای خاکگرفته را از دل قفسههای آهنی بیرون کشید، زیر…
ادامهشب و سیاست حکایت نیمکرهی زمین است و خورشید. وقتی خوابیم، سیاستمداران در نیمکرهی سیاست دست به کارند. چشم که باز میکنیم خانی رفته و خانی آمده. لبخند تحویلمان میدهند، یعنی اینکه اتفاقی نیفتاده، افتاده. این را سرنوشت ملتها و تاریخ معاصر ایران میگوید اگر مورخان تاریخ را بر اساس…
ادامه«یخدان را میگذارند روی میز. صورت مردها خسته و عصبی است. همزمان حرف میزنند و صدایشان در هم گم میشود. در میان جملهها «دست»ی هست و دستهای مردها به یخدان اشاره دارد. چارهای نیست، داد میزنم که ساکت شوند. آنکه از همه مسنتر است انگشت اشاره را سمت یخدان روی…
ادامهمیان شهرهای جنوب ایران، اگر سراغ شهری پرآب را بگیری، چندتایی بیشتر وجود ندارد. مهمترین آنها شوشتر است که نظامِ آبیِ عجیبی دارد. چندینوچند سازهی آبی در این شهر بههم پیوستهاند تا آب به آسیابش بریزند. آنچه خواهید خواند گزارشی است که آمار و اطلاعاتش از دو مقالهی علمیدانشگاهیِ علیمحمد…
ادامه