از مرگ فاصله گرفتهایم، مردگان کیلومترها دورتر از شهر آرمیدهاند و تفکر جاودانگی این بار با سویههای کالاییشده بر فرهنگ روزمرهی ما چیره شده است. اگر تا دیروز فاصله تا گورستان چند قدم بود و در نقطهی خوشآبوهوای هر قریه گورستانی به پا شده بود، این روزها گورستان از زندگی…
ادامه«لالی، زن ابراهیم، یکی از اعضای فقیر و کمدام مالِ آمُرید، پابهماه است و مال مجبور است توقف کند. ابراهیم قاطری اضافه نداشت تا زنش سوار بر آن مسیر را طی کند. لالیِ آبستن مجبور بود تمام مسیر را پیاده بپیماید. او همیشه از قافله عقب میماند و با تأخیر…
ادامهاز میان شاعران آزادیطلب مشروطه، میرزادهی عشقی طبع پرشورتری داشت. برگزاری «جشنوارهی خون» یا عید خون عجیبترین طرحی است که یک شاعر یا روزنامهنگار میتواند به مخاطبان و مردم کشورش توصیه کند. خلاصه اینکه هر سال تابستان مردم هر شهر بهمدت پنج روز خائنان کشورشان را در خانهشان به خاک…
ادامه«از خون کشتارگاهها تغذیه میکنند.کوچکترین صدا و نور و بو زندگیشان را به خطر میاندازد. آنها شبیه خونآشامها زندگی میکنند.» هیچکس حق راه یافتن به محل زندگیشان ندارد. در اتاقهای سرپوشیده و استریل، تنگ چسبیدهاند به قفسههای شیشهای. وحشتزده از نور. بیزار از گرما و گریزان از سرما. آنها تنها…
ادامه