«یخ» داستان برف، تاریکی و ترس است، رمانی که در چهار فصل و به باور من در دو بخش روایت شده. راوی که در جادهای برفی مانده خود را به پمپ بنزین میرساند اما آنجا خبری از بنزین نیست و باید شبی را در کنار سایر درراهماندگان بگذراند. این موقعیتی…
ادامهادبیات پلیسیجنایی از آن ژانرهایی است که هنوز خیلیها فکر میکنند باید علاقمندیشان را بهش پنهان کنند، اما احتمالاً این قضیه مختص ایران است، چون جاهای دیگر نویسندگان داستانهای جناییپلیسی نهفقط ادیب بلکه تکنسینهایی تمامعیار در ساخت و پرداخت رمان شناخته میشوند؛ پلیسینویسها سرآمدند چه از نظر درآمد و فروش…
ادامهقبل از اینکه به دنیا بیاید، پدرش او را ترک کرده و دیگر سراغش را نگرفته. پسربچه بزرگ شده و نفرت او از بیمسؤولیتی پدر هم با او بزرگ و بزرگتر شده. حالا مردی تقریباً چهلساله است، مهندسی موفق که شغل خوبی دارد، در محل کار همه روی او حساب…
ادامهدیدار یک آهنگساز و نوازندهی جهانی از موزهی موسیقی در تهران میتواند مراسمی نهچندان مهم و تشریفاتی باشد، درست آنطور که مسؤولان میخواهند، اما وقتی پای کیتارو در میان باشد، هر سازی، هر شیء عجیبی پشت ویترینهای موزه، و هر نوای منحصربهفردی میتواند ساعتها وقت دیدارکنندگان را بگیرد و بازدید…
ادامه