کاکوُرث

کاکوُرث شهری است داستانی وسطِ انگلستان که هری همراهِ خاله، شوهرخاله، و پسرخاله‌اش دادلی یک شب را در هتل رِیل‌ویوی آن مانده‌اند. قرار بوده اسمِ کاکوُرث شهری صنعتی را به ذهن‌ها متبادر کند و کارِ سخت و چرک و دوده برای آدم‌ها تداعی بشود. اگرچه در خودِ کتاب‌ها هیچ به‌صراحت…

ادامه

پرسه در قلمرو ارواح

«…مشکل موجودات زنده همینه. زیاد نمی‌مونن. یه روز بچه گربه‌ت می‌میره، یه روز گربه‌ی پیرت. بعد فقط خاطرات‌شون می‌مونه. و خاطرات محو می‌شن و با هم ترکیب می‌شن و پخش می‌شن…»* داستان «اقیانوس انتهای جاده» که سال ۲۰۱۳ کتاب سال بریتانیا شده و به‌تازگی به فارسی هم منتشر شده در…

ادامه

می‌فروشم، می‌خری؟

اگر هنرمندی تازه‌کار هستید و اثری واقعاً منحصربه‌فرد خلق کرده‌اید، طبیعتاً زمانی وقتش می‌رسد که بخواهید آن را به نمایش بگذارید و بفروشید و کمی هم پول دربیاورید. این کار اصلاً آسان نیست. برای تازه‌کارها که تابه‌حال با کارگزار یا گالری‌ها کار نکرده‌اند، یا نامی ندارند که مجموعه‌دارها دنبال خرید…

ادامه

زرد سیر و باطراوتم بده

شاید کمی افکار وندالیستی در همه‌ی ما باشد. اما شاید به ذهن آدم نرسد که روزی بتواند روی مجسمه‌ی یکی از مشاهیر شهرش آدامس بچسباند و مأموری هم که آن‌طرف‌تر ایستاده با لبخند ازش به‌سان شهروندی مسؤول و هنردوست پذیرایی کند. زیادی زیاده‌خواهانه است. بیشتر به خواب می‌ماند. اما انگار…

ادامه