ما مثل تیغ و داسیم

شهری که تعداد ناشران فعالش یک‌دهم ناشران ثبت‌شده‌اش است، شهری که خانه‌ی صاحب بزرگترین کتابفروشی‌اش به دلیل پرداخت نکردن مالیات مصادره می‌شود، شهری که ده‌ها هزار بی‌سواد مطلق دارد: اهواز؛ اولین پایتخت کتاب ایران. اهواز در رقابتی تنگاتنگ  برنده شد و به مدت دو سال پایتخت کتاب ایران خواهد بود.…

ادامه

تاریخچه‌ی «عشق» کتاب‌خوانی

سال آخر دانشگاه کلاسی برداشتم درباره‌ی جین آستین، کلاسی فوق‌العاده و باید بگویم با حال‌وهوایی عجیب. تقریباً همه‌ی دانشجوها زن بودند (از حدود صد نفر، فقط پنج یا ده‌ تا مرد بود) و برای مجانین جین آستین عشرتکده‌ای بود. سر جلسه‌ی اول، استاد خودش را یک «جِینی» معرفی کرد؛ به…

ادامه

هست شب، یک شب دم‌کرده…

جلو در گالری ای. جی. با پرده‌ی ضخیم سیاه‌رنگی پوشانده شده؛ برای جلوگیری از ورود کوچک‌ترین روشنایی به فضای داخلی. وارد که می‌شوی همه‌جا تاریک است جز کادرهای کوچک شش در نه سانتی‌متری که عکس‌های ترنس‌پرنت اجراشده روی لایت‌باکس را نشان می‌دهند. عکس‌های مجموعه‌ی «هست شب» ویترین مکان‌هایی (اغلب فروشگاه)…

ادامه

«یک بار در سال هم ضرر دارد»

آن‌قدر از در و دیوار روزنامه‌فروشی مجله و روزنامه آویزان است که کسی  به کتابی که در آن همهمه، خاموش و خفته منتظر مشتری است، توجه نمی‌کند. مشتری‌هایش هم مثل خودش؛ کسی آن‌جا هوس ورق زدنش را نمی‌کند، احتمالاً از قبل نشانش می‎کنند، برش می‌دارند، و سریع پولش را حساب…

ادامه