همه‌ی نام‌های شهر

می‌گویند ارواح معذب تا جسمی مناسب برای حلول نیابند، آرام نمی‌گیرند. هرچه این قیاس درباره‌ی آدم‌ها مع‌الفارق باشد، که نیست، درباره‌ی معابر و خیابان‌ها صدق می‌کند. همه‌مان حتماً میان دوستان و آشنایان خودمان، مردان و زنانی را می‌شناسیم که نام شناسنامه‌ای‌شان را عوض کرده‌اند و نامی «مناسب» برای خود برگزیده‌اند.…

ادامه

بیتوته‌ای در مرزِ جانِ جهان

«پدر را کجا برده‌اند مادر؟ او را برمی‌گردانند؟» «پدر باید سؤال‌هایی را جواب بدهد پسرم. صبور باش. زمستان تمام می‌شود.» اسماعیل کاداره آلبانی را نخست در جهان ادبیات متولد کرد. رمان خلق می‌کند. اما فیلم‌ها هم مگر نمی‌آفرینند؟ آنها استعاره‌ای از تمثال حقیقت را نمایش می‌دهند ولی رمان حقیقت را…

ادامه

صد سال به این سال‌ها

کتی پترسون، هنرمند اسکاتلندی ساکن برلین، برای ایده‌های بزرگ و جاه‌طلبانه‌اش معروف است. در یکی از پروژه‌هایش نقشه‌ای از ۲۷ هزار ستاره‌ی مرده‌ی کهکشان کشید. در اثر دیگری، نسخه‌ی کدگذاری‌شده‌ی «سونات مهتاب» را به کره‌ی ماه فرستاد، آن را دوباره به زمین مخابره کرد، و نت‌های ترجمه‌شده را، که از…

ادامه

صاحب‌خانه‌های بی‌خانمان

آیه‌ی هشتاد سوره‌ی نحل سند دادخواهی آبدانانی‌هاست: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً». (و کجاست آن آرامش که «خانه» باید به مردمی بدهد) مردمی که خانه‌های دولت‌سازشان از پسِ زلزله‌ای مختصر برنیامد و حالا ویلان‌وسیلانِ یافتن سرپناهی شده‌اند که دیگر به آن اعتماد ندارند. زلزله‌ی مرداد که ایلام را…

ادامه