تخریب بر جان خیابان جمهوری (نادری سابق) سایه انداخته. در گفتوگوهای کاسبان خیابان صحبت از سرمایهداری است که زمانی پاساژ کوچکی در کوچهی جمالی داشت و حالا دست به کار شده تا مغازههای قدیمی را از سر خیابان جمالی تا مغازهی برلیان خریداری کند. میگویند او، که مغازهداران «آقای طلایی» …
بیشتر بخوانید »در طلب یار مهربان
بهجز سیدمصطفی صالحیان، ۹۲ مرد هر روز سوار بر خودرویی، با طرحی مرغکی یادگار دست مرتضی ممیز، راهی جادهها میشوند تا به وعدهگاه برسند. جایی مثل روستای زرزمهی بندپی غربی که شش نوجوانش عضو کتابخانهی سیارند. محل قرار یا مدرسه است یا زیر گنبد و گلدستهی امامزاده و مسجدی. دختران …
بیشتر بخوانید »بارِ گران
اعتراف مفهوم دشواری است، حتی درک نخستین آواهای آن. در لغتنامه معنایش به تناقض و در طیفی از مفاهیم گسترده تعریف شده، از «خبر دادن کسی از نام و حال و صفت خود» تا «خوار و فرمانبردار گردیدن». مسیحیان در مقابل پدر روحانی یا شمایل عیسی مسیح و یهودیان در …
بیشتر بخوانید »منوچهری در تب دلار
مامور نیروی انتظامی می دود میان جمعیت، یک نفر را میگیرد، سه نفر فرار میکنند. دلار فروشها میدوند دنبال آن سه نفر. صداها در هم میپیچد: «روزهخواری کردن؟». « نه! آنتن بودن.» آفتاب بیرحمانه میتابد. آن وسط یکی میگوید: «عراقچی اعلام کرده،«قول» نمیدهد که دوشنبه شب و یا حتی سهشنبه …
بیشتر بخوانید »دلدادگان گولاگ
Noire et définitive séparation فراقی غمانگیز و بس دراز Que je suis comme toi که هستم چون تو با آن همآواز. Tu pleures? Donne – moi la main چرا مویه؟ بده دستت به دستم، Promets- moi de revenir en rêve. بده عهدی که باز آیی به خوابم. Toi et moi …
بیشتر بخوانید »